یکی مونده به آخر...
بالاخره هفته گذشته خانمه از مرکز مشاوره تماس گرفت و از ما خواست بیاییم جواب مشاوره رو ببریم. از اونجاییکه دوباره باید از هفت خوان میگذشتم تا مرخصی بگیرم از همسری خواهش کردم قبول زحمت کنه و بره
چهار روز هی امروز فردا کرد و آخرش گفت پول آژانس رو میدم خودت برو
صبح سه شنبه 24/2/92 شال و کلاه کردم مسیر اولم سه راه بهشتی بود کمتر از 2 دقیقه نامه رو گرفتم و بادربستی رفتم مرکز ب ه نامه رو بهشون تحویل دادم چون محرمانه بود نتونستم بفهمم داخلش چی نوشتن خانمه بعد از گرفتن نامه گفت دیگه با شما کاری نداریم و میتونید تشریف ببرید .
ازش پرسیدم مرحله بعدی چیه گفت: تشکیل شورا
پرسیدم چقدر طول میکشه تا شورا تشکیل بشه؟
خانمه: ما هر نوبت حدود 40 نفر رو نامه میدیم ببرن مشاوره و اون 40 نفر هم نامه شون رو پشت سرهم میارن حدوداٌ حداقل 3 یا 4 ماه توی نوبت هستید تا باهاتون تماس بگیرن و زمان شورا رو بگن
پرسیدم شورا که تشکیل شد نتیجهش چه قدر زمان می بره معلوم بشه ؟
خانمه: اگه با شرایط درخواستی شما موردی داشتیم ظرف یکی دوماه بعد از کارهای اداریش میتونید بچه رو تحویل بگیرین.
خوشحالم از این بابت که اگه خدا بخواد بالاخره بعد از اینهمه بـــدو بــــدو کردن ایشالله امسال به جای اضافه شدن یک نی نی به جمعمون 2 تا نی نی اضافه میشه و آشوب تو دلم دارم که بالاخره کی میشه این انتظار تموم شه
همه این مراحل در عمل زمانبر و طولانی مدته .
خودم میدونم که حرفهای خانمه حدودیه و حساب دقیقی نداره اما لازمش اینه که یه آدم خیــــــلی خیــــلی خیـــــلی صبــــــــــور قدم در این را پر فراز و نشیب بزاره به خاطر همینه که میگم انتظار چیز خوبی نیست .
اما وقتی به اومدن یاسین جونم فکر میکنم لبخند روی لبم، آتش دل سوختهم رو سرد میکنه
از خدا میخوام به حق ولادت مولود کعبه و به حق عظمت ماه رجب، به برکت مولدین ماه شعبان و به حق ماه نزول قرآن، امسال به آرزوی 10 ساله برسم.
ای خدا دستم بگیر...