تقدیم با عشق
تقدیم با عشق :
عبارتی که روی کارت نوشته بودند
کارتی که بر روی شاخه گل سرخ با ظرافت خاصی نصب شده بود
و شاخه گل سرخ که در دستان پر مهر دخترک با لبخند و بوسه تقدیم عمویش شد.
عشق، واژه زیبا به رنگ سبز و به آرامش و زلالی دریا
آن زمان که گل به عشق من تقدیم شد، خندید و شبنم چشمانش نظاره گر سرخی گل بودند
با آغوش باز و بوسه های پی در پی، صدای قلبش پذیرای دخترک شد.
مشاهده ادامه مطلب فراموش نشه
شب جمعه میلاد مولودکعبه حضرت علی (ع) بود که به رسم و آیین دیرینه و به پاس قدر دانی از پدران عزیزمان ابتدا به منزل بابای همسری و فردا به منزل باباجونی خودم رفتیم.
منزل بابای همسری (بابا علی) همه بعد از شام دور هم بودند. اما ما چون پارتیمون مادر همسری بود و خیلی وقت بود ما رو ندیده بود به صرف لوبیا پلو دعوت شدیم.
عصر پنجشنبه از همسری خواستم بره واسه باباعلی گل بخره میگفت من خودم گلم واسه چی برم پولم و حیف و میل کنم.
وقتی با دسته گل وارد شدیم همونی شد که همسری میگفت باباعلی گلها رو
گرفت و گفت شما خودتون گلید چرا زحمت کشید مگه چند بار کادو میدن.( آخه من روز مادر علاوه بر مادر همسری به باباعلی هم پیراهن کادو دادم .)
من که فکر میکردم فقط من دارم گل میبرم شب دیدم هرکدوم از بچه ها که اومدن با خودشون گل آوردن از میخک علیرضا کوچولو و گلدون حسن یوسف زهرا گرفته... تا دسته گل نگار و شاخه گل امیرمحمد عشق مامی یاسین
اون شب زهرا یه شاخه گل سرخ به همسری داد که خیلی خوشحالش کرد و کاملا غیر منتظره بود.
اون موقع بود که فهمیدم زهرا کوچولوی هفت ماهه که به زور یک و نیم کیلو میشد و با کلی نذر و نیاز پیشمون موند دیگه بزرگ شده واسه خودش خانم شده ...
فقط یه لحظه نگاهم به مادر همسری افتاد که اشک تو چشماش جمع شده بود
میدونم به چی داشت فکر میکرد، حتماٌ مثل من ،پیش خودش میگفت کاش بچه خودشون این گل و به باباش میداد
یادمه که سال گذشته به مناسبت روز پدر به همسری یه دوربین عکاسی که با وسواس خاصی خریداری شده بود هدیه دادم.
امسال وقتی دیدم مثل سالهای گذشته وضعیت فرقی نکرده گفتم دیگه کادو بی کادو آخه همسری یه جورایی با بقیه همسریها فرق داره نمیدونم شایدم نه .
دیدگاه خاصی داره میگه" یعنی چی که روز مادر کادو بدی روزپدر هدیه ببری روز عید عیدی بدی و ... "
کلا با همه مناسبتها مخالفه میگه هر وقت آدم پول داره به مناسبت نگاه نکنه مناسبت هم نداشته باشه خرج کنه هیچ مناسبتی هم نمیخواد
خلاصه اینکه تو جمع نوه های بابا علی جای نوه اولین اولادش خیــــــــلی خــــــا لی بود و این خلاء واسه همه بخصوص خودمون دو تا کاملاٌ ملموس بود.
ایشالله که زودی بیاد دارم کم کم خســـــــتــــــــه میشم.