سفر...
به سرعت برق و باد گذشت انگار همین دیروز بود چمدونا رو بستیم و عزم ولایت کردیم به قول همسری کاش میشد بیشتر میموندیم اما چه کنیم که درگیری زیاد داریم و باید برمی گشتیم هوای دلچسب و خنک شهرستان آسمون پر ستاره گردشای دم غروب تو باغ و صحرا همونایی بود که همیشه آرزوشونو داشتم این سفر خیلی واسه روحیه منو مخصوصاٌ همسری خوب از اون یکنواختی و پژمردگی رها شدیم فقط حیف که زود تموم شد حیف که این سفرمونم دو نفری بود و صد البته حیف که ... نمیدونم این افسوس خوردنا کی میخواد تموم بشه آخه امروز داشتم تو وب یکی از اونایی که مثل من منتظره تا فرشته اش بیاد پیشش میخوندم یک و نیم ساله که منتظره همه کاراش رو کرده بود فقط منت...