شعر میراث
شعر میراث فرزندخوانده - Logacy of an adopted chid
دو زن بودند که همدیگر را نمی شناختند
یکی که به یاد نداری و دیگری که مادر می نامی
با دو حیات متفاوت ، که شکل گرفتند تا تو جان گیری
یکی ستاره راهنمای تو شد و دیگری خورشیدت
اولی به تو حیات داد و دومی زندگی اموخت
یکی به تو ملیت داد و دیگری برایت اسم برگزید
یکی به تو استعداد داد و دیگری هدف
یکی به تو احساس داد و دیگری ترسهایت را التیام بخشید
یکی اولین تبسم شیرین تو را دید و دیگری اشکت را پاک کرد
یکی برایت خانه ای جستجو کرد که برای خود هرگز فراهم نشده بود و دیگری در اشتیاق فرزندی دعا کرد و دعایش مستجاب شد
اکنون تو با اشکهایت از من می پرسی
سئوالی که قدمت دیدینه دارد و پاسخش هنوز یافت نشده است
وراثت یا محیط ، تو حاصل کدامی؟
هیچکدام عزیزم. هیچکدام . فقط حاصل دو عشق متفاوتی.....
شاعر : پنی 15 ساله ، سال 1984
مشاهده ادامه مطلب فراموش نشه
میخوام تو پستهای جدیدی که میزارم از این به بعد برای یاسین بنویسم از روزمرگیهام
دلتنگیهام انتظار و همه تلاشهایی که برای بدست آوردنش می کنم .
اصلاًجدال با ناملایمات و سختیهای این راه ( هفت خوان )
از روزی که دنبال کارها رفتم دغدغه زیاد داشتم استرس خیلی و غم و غصه که دیگه حرفش و نزن
اما امید به درآغوش کشیدن این فرشته آسمونی همشه غصه هام رو کم کرد.
خدایا تو که شاهد بر اعمال بندگان هستی تو که ما رو هیچوقت تنها نمیگزاری پس به ندای دلم گوش کن، الهی به امید تو...