فصل اول
سرخوشي مرداد 82 ساعت 4 بعدازظهر آغاز پیوند زناشوئی با همسرم ... حدود 11 ماه عقد بودیم دنیای شیرینی بود خاطره تلخی ازش ندارم سراسر عشق و محبت در يكي از شبهاي اولين ماه گرم تابستان تير 83 زندگی دونفریمونو آغاز کردیم زندگی كه هميشه واسم طعم عشق داشت مشاهده ادامه مطلب فراموش نشه بعد از يك ماه خونه نشيني دوست زبل خان(همسرم) واسم در يكي از مراكز دولتي كار پيدا كرد منم شدم كارمنددددددددددددددد. بعد از 2 سال سركار رفتن و بهونه هاي مختلف آوردن بالاخره فروردين 85 تصمیم گرفتیم اقدام کنیم براي بچه دارشدن من از همون ماه اول رفتم دکتر زنان و یه عالمه آزمایش نوشت تا از سلامت من مطمئن با...